گذشته كه صراحت دارند و گوياى آنند كه پيامبر وامير مؤمنان و امامان معصوم عليهم السلام بر بالين محتضر حاضر مى شوند با گفتار و رأى آنان سازگار نيست، و نه تنها من كه گروهى از علماى بزرگ نيز به اين تأويل و توجيه معترضند، و در اينجا براى روشن شدن مطلب گفتار آنان را مى آورم:
علامه مجلسى رحمه الله پس از ذكر پنج وجه كه وجه پنجم مربوط به سيد مرتضى رحمه الله است گويد: و پوشيده نيست كه دو وجه اخير از سياق اخبار به دور است، بلكه چنين تأويلاتى در حقيقت رد اخبار و طعن در آثار است... و ممكن است آن بزرگواران را بدنهاى مثالى [و برزخى] بسيارى باشد زيرا خداوند قدرت كاملى در اختيار آنان نهاده است كه بدان سبب از ساير آدميان ممتاز گرديده اند... و شايسته تر است كه در اين گونه متشابهات تنها ايمان داشت و متعرض خصوصيات و تفاصيل آنها نشد و علم آنها را به امام عالم عليه السلام واگذارد چنان كه در اخبار تسليم آمده است. و خدا هر كه را خواهد به راه راست هدايت مى كند. (1) شيخ جليل حسن بن سليمان حلى شاگرد شهيد اول رحمهما الله پس از نقل گفتار شيخ مفيد گويد: شيخ رحمه الله به اصل حديث اعتراف دارد و آن را تصديق كرده است ولى آن را تأويل نموده به آگاهى محتضر از ثمره ولايت يا ثمره شك و دشمنى با آنان و كوتاهى در اداى حقوق آنان، آن گونه كه با نشانه هايى كه در خود مى يابد يقين به آن پيدا مى كند نه آن كه با چشم سر، شخص آنها را مى بيند و شعاع ديد او به آنها مى رسد.
به ايشان گفته مى شود: اين كه ديدار عينى آنان را با چشم سر انكار مى ورزى و گويى مراد آن نيست بلكه مراد آگاهى از ثمره ولايت يا دشمنى آنهاست، آيا