(ابراهيم از خداوند زنده كردن مرده را درخواست كرد تا دلش به خداى يگانه (و مسأله معاد) آرام يابد، اما مولاى من على در مقامى است كه اگر همه پرده ها كنار رود چيزى بر يقين گذشته اش افزوده نخواهد شد).
(موسى هنگامى كه عصاى اژدها شده خود را ديد هراسيد و گريخت، اما على در شب هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در بستر حضرتش آرميد و از خشم مشركان هراسى به خود راه نداد).
(سليمان چنان كه در قرآن آمده از خدا خواست كه او را سلطنتى بخشد كه هيچ كس را نسزد و مانند آن را به احدى پس از وى نبخشد، اما مولاى من دنيا در قامت دلكش ترين زن عرب (بثينه) براى او جلوه نمود و در پاسخش فرمود:
از من دور شو و لحظه اى نزد من درنگ مكن).
(با اين بيانات، برترى حضرتش بر آنان براى حق جويان به خوبى آشكار شد و ديگر نيازى به رنج فراوان براى اثبات آن نيست).
(حقا به خطا رفته است آن كه ابو بكر را با حضرت حيدر مقايسه كند، زيرا در وى اثرى به چشم نمى خورد كه براى اين مقايسه سودمند افتد). (1)