دوم نظريه كلبى است كه به محمد صلى الله عليه و آله و سلم باز مى گردد. (1) آلوسى گويد: فراء معتقد است كه ضمير شيعته به پيامبر ما حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم باز مى گردد... و گاه كسى را كه در زمان پيشين بوده شيعه كسى كه پس از او آمده است دانند، و از همين باب است گفتار كميت رحمه الله:
و مالى الا آل أحمد شيعة * و مالى الا مشعب الحق مشعب (2) (مرا جز شيعه آل احمد بودن چيزى نيست، و مرا جز راه حق راهى نباشد).
علامه طباطبائى رحمه الله گويد: شيعه به گروهى كه پيرو گروه ديگرند و پا جاى پاى آنان مى نهند گويند. و خلاصه هر كس كه در راه و روش كسى با وى موافقت كند شيعه او است خواه از نظر زمان مقدم باشد يا مؤخر، چنان كه خداوند مى فرمايد:
وحيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل باشياعهم من قبل (3) (و ميان آنان و آنچه مى خواستند فاصله افتاد همان گونه كه با پيروان آنان پيش از اين چنين معامله شد).
پس از ملاحظه گفتار و نظريات مفسران اين اطمينان حاصل مى شود كه ضمير در شيعته مى تواند به شخص مقدم بر ابراهيم عليه السلام مانند نوح عليه السلام يا مؤخر از او مانند حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم باز گردد. بنابر اين ممكن است كه ضمير به برادر و وصى و گنجينه علم پيامبر كه به منزله جان و روح حضرتش بود نيز بازگردد، با توجه به اين كه دليل نقلى هم از طريق اهل بيت عليهم السلام در اين زمينه رسيده است كه مطلب را تأييد مى كند:
امام صادق عليه السلام درباره اين آيه فرمود: يعنى ابراهيم عليه السلام از شيعان على عليه السلام