تاريخ كجا ديده كسى كه از مصر تا خراسان زير نگين سلطنت اوست، برنامهء حكومت او نسبت به خود و فرمانروايان مملكتش آن باشد كه در نامهء آن حضرت به عثمان بن حنيف منعكس است، و مضمون قريب به مفاد آن نامه اين است:
" اى پسر حنيف به من رسيده كه مردى از فتيهء (1) اهل بصره تو را به مهمانى به خوان طعامى دعوت كرده، و تو هم به آن شتافتى، خوراكهاى رنگارنگ وقدحها براى تو آورده شده، و گمان نمى كردم تو دعوت قومى را اجابت كنى، كه بينواى آنها با جفا رانده شده، و بى نياز آنها بر آن سفره دعوت شده باشد، ببين دندان بر چه خوراكى مى گذارى، پس آنچه مورد شبهه است دور انداز، و آنچه يقين دارى حلال است از آن استفاده كن، آگاه باش كه براى هر مأمومى امامى است كه به او اقتدا كند، و به نور علم او استضائه نمايد، امام شما از دنياى خود به دو جامهء كهنه و دو قرص نان اكتفا كرد، شما بر اين كار قدرت نداريد، ولى مرا به پرهيزكارى و كوشش و عفت و درستكارى كمك كنيد، والله من از دنياى شما طلايى گنجينه نكردم، و از غنائم آن مالى ذخيره ننمودم، و براى جامهء كهنه ام جامهء كهنهء ديگرى آماده نكردم، و از زمين اين دنيا يك وجب براى خود به چنگ نياوردم - تا آن جا كه مى فرمايد - اگر بخواهم به عسل مصفى و مغز گندم و بافته هاى ابريشم، راه مى برم، و لكن هيهات كه هواى من بر من غلبه كند، و حرص من مرا به اختيار طعامها بكشد، و حال آن كه شايد در حجاز و يمامه كسى باشد كه دسترسى به قرص نانى نداشته، و سيرى را نديده باشد ". (2) حكومت اسلامى را بايد در آينهء وجود كسى ديد كه در كوفه است، و احتمال وجود شكم گرسنه اى در حجاز يا يمامه نمى گذارد دست به غذاى لذيذى دراز كند و براى جامهء كرباس كهنه اى كه بر تن دارد، بدلى تهيه نمى كند، و يك وجب زمين براى خود حيازت نمى نمايد، و از خوراك و پوشاك و مسكن دنيا بهره ء او همين است تا مبادا كه معيشت او از فقيرترين افراد رعيتش بهتر باشد.