كسانى كه از شما كشته شده اند وشما منكر فضل آنها نيستيد و مى دانيد كه از شما بهتر بودند در آتش دوزخ خواهند بود؟!
گفتند: اى اشتر، دست از ما بدار، ما براى خدا با آنان جنگيديم و براى خدا هم دست از جنگ بر مى داريم، ما مطيع تو نخواهيم بود پس از ما دور شو! اشتر گفت: به خدا سوگند كه شما را فريفتند وشما هم فريب خورديد، وشما را به ترك جنگ فرا خواندند و اجابت كرديد، اى پيشانى سياهان، ما مى پنداشتيم كه نماز شما به خاطر زهد در دنيا و شوق به ديدار خدا بود ولى اكنون فرار شما را جز از مرگ به سوى دنيا نمى بينم، هان زشتى باد بر شما اى همرنگ شتران نجاستخوان شما هرگز روى عزت را نخواهيد ديد، پس مانند قوم ستمگران (از رحمت خدا) دور باشيد.
آن گاه به يكديگر ناسزا گفتند، و آنها با تازيانه بر صورت مركب اشتر زدند و اشتر نيز با تازيانه بر صورت مركبهاى آنان زد، على عليه السلام فريادى بر سر آنان زد و آنها دست باز داشتند. اشتر گفت: اى اميرمؤمنان، اين صفها را در يكديگر داخل كن تا دشمن را بكوبند، آنان فرياد زدند: اميرمؤمنان داورى را پذيرفت و به حكم قرآن رضا داد. اشتر گفت: اگر اميرمؤمنان پذيرفته و راضى شده من نيز به هر چه آن حضرت راضى شده راضى هستم.
مردم همه پيش آمده مى گفتند: اميرمؤمنان راضى شد، اميرمؤمنان پذيرفت، و آن حضرت ساكت بود و سر به زير افكنده كلمه اى سخن نمى گفت. سپس برخاست و مردم همه ساكت شدند، فرمود:... هان بدانيد كه من ديروز اميرمؤمنان بودم و امروز مأمور (مؤمنان) شده ام، و ديروز نهى كننده بودم و امروز تحت نهى ديگران قرار گرفته ام، شما دوست داريد زنده بمانيد و من نبايد شما را