رسيدند و پس از آن همه سختى و گرسنگى ثروتمند شدند، از اين رو آنچه را از اسلام زشت و ناپسند مى دانستند در نظرشان نيكو جلوه نمود و اضطرابى كه از دين در دل داشتند به ثبات مبدل گشت و گفتند اگر اين دين حق نبود چنين نمى شد (و اين فتوحات به دست نمى آمد)، ولى باز هم اين فتوحات را (نه از اسلام كه) از بركت درست انديشى وحسن تدبير اميران خود دانستند در حالى كه خود آنها همه چيز خود را از همين فتوحات داشتند، از همين رو در نظر مردم گروهى باهوش و با لياقت، و گروهى منزوى و بى عرضه شناخته شدند، و ما از دسته دوم بوديم كه بى نام مانديم و آتشمان به سردى گراييد و نام و آوازه مان از ميان رفت تا آنجا كه روزگار اندك اندك ما را در خود هضم كرد و سالها با رنج و محنت گذشت و بسيارى از سرشناسان مردند و بسيارى از ناشناسان سر بر آوردند و ديگر چه اميدى به كودكان آينده مى رود؟! بى شك رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه مى دانيد مرا به خود نزديك ساخت به جهت خويشاوندى من با وى نبود بلكه به خاطر جهاد و يك دلى من با حضرتش بود، آيا فكر مى كنى اگر فرزندى داشت كه مانند من عمل مى كرد او را به مانند من به خود نزديك نمى ساخت؟ و در اين صورت باز هم اين تقرب نه مايه بهره مندى و منزلت بلكه سبب محروميت و مظلوميت او مى گشت.
خداوندا، تو مى دانى كه من خواهان حكومت و سرافرازى به ملك و رياست نيستم، بلكه تنها خواهان انجام حدود و اداى شرع تو و قرار گرفتن هر چيز در جاى خود و درآمد كامل و رساندن درست آن به اهلش و حركت در راه پيامبر تو و ارشاد گمراهان به انوار هدايت تو مى باشم. (1) 21 - و فرمود: قريش هر كينه اى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به دل داشت آشكارا