كشت و اموالشان را ربود. چون خبر به پيامبر صلى الله عليه و سلم رسيد دست به آسمان برداشت و گفت: (خداوندا، من به پيشگاه تو از آنچه خالد كرده بيزارم)، و گريست سپس على را فراخواند و با مقدارى مال او را به سوى آن قبيله فرستاد و فرمود تا ديه مردان كشته شده و عوض مالهاى ربوده شده آنان را بپردازد.
اميرمؤمنان عليه السلام همه آنها را پرداخت حتى پولهايى براى ظروف آب سگها و ريسمانهاى چوپانان داد، و باقى مانده مال را به خاطر ترس زنان و وحشت كودكان و كارهاى ديگرى كه شده و خبر داشتند يا نه و براى آن كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم راضى باشند به آنان پرداخت نمود. (1) 5 - در (مصباح الانوار) گويد: يك سال بود كه اميرمؤمنان عليه السلام هوس جگر سرخ شده با نان تازه داشت، در يكى از روزها كه روزه بود اين مطلب را با امام حسن عليه السلام در ميان گذاشت و امام آن را تهيه نمود. هنگام افطار كه ظرف غذا را نزد حضرتش برد سائلى بر در خانه رسيد. اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: پسرم، اين را براى سائل ببر تا ما در روز قيامت اين نكته را در نامه عمل خود مشاهده نكنيم كه: اذهبتم طيباتكم في حياتكم الدنيا واستمتعتم بها. (2) (شما بهره هاى پاكيزه و لذيذ خود را در زندگانى دنياتان برديد و از آنها كامياب شديد).
6 - مردى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و از گرسنگى شكايت كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به خانه هاى همسران فرستاد و همه گفتند: جز آب چيز ديگرى نداريم. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: امشب چه كس از اين مرد پذيرايى مى كند؟ على بن ابى طالب عليه السلام گفت: من اى رسول خدا، آن گاه نزد فاطمه عليها السلام آمد و گفت: اى دختر رسول خدا، غذا چه دارى؟ گفت: جز خوراك بچه ها چيز ديگرى نداريم