مشتريى هستى).
على عليه السلام دستور داد شترى كه بار طلا و نقره داشت به او دادند، سپس فرمود:
عاجلتنا فأتاك عاجل برنا * فلا ولو أمهلتنا لم تقتر فخذ القليل وكن كأنك لم تبع * ما صنته وكأننا لم نشتر (تو سر زده آمدى و نيكى اندك ما هم عجالتا به تو رسيد و اگر سر فرصت مى آمدى چيز بيشترى دريافت مى كردى).
(اينك اين عطاى اندك را بگير و چنان باش كه گويى آنچه را نگاه داشته بودى نفروخته اى و ما هم چيزى از تو نخريده ايم). (1) 4 - ابوالسعادات در كتاب (فضائل العترة) گويد: روايت است كه على عليه السلام با مردى از مشركان مى جنگيد، مرد مشرك گفت: اى پسر ابى طالب، شمشيرت را به من بده. حضرت شمشير خود را به سوى او افكند. مشرك گفت: شگفتا اى پسر ابى طالب، در چنين موقعيتى شمشير خود را به من مى دهى؟! فرمود: تو دست سؤال پيش من در از كردى، و از كرم نيست كه دست سائل را رد كرد. آن مرد مشرك كافر خود را به زمين افكند و گفت: روش اهل دين همين است، قدمهاى حضرت را بوسيد و اسلام آورد. (2)