چند قدمى او را مشايعت كند، و اين دستور پيامبر ماست. ذمى گفت: واقعا چنين است؟ فرمود: آرى. ذمى گفت: بنابر اين پيروان او به خاطر كارهاى كريمانه اش پيرو او شده اند، و من تو را گواه مى گيرم كه من همدين تو هستم. ذمى با على عليه السلام بازگشت و چون آن حضرت را شناخت اسلام آورد.
9 - هنگام ورود امام عليه السلام به شهر انبار دهقان هاى آنجا پياده در برابر او دويدند، امام فرمود: اين چه كارى است كه كرديد؟ گفتند: ما بدين وسيله اميران خود را تعظيم مى كنيم. فرمود: به خدا سوگند كه اميران شما سودى از اين كار نمى برند وشما هم در دنيا خود را به رنج و زحمت مى افكنيد و در آخرت به شقاوت دچار مى سازيد، و چه رنج و زحمت زيانبارى است كه در پس آن كيفر و عذاب باشد! و چه راحتى سودمندى است كه امان از آتش را به همراه داشته باشد! (1)