خوارج از دين و در نكوهش آنان وارد شده است، از جمله آن كه: آنان مسلمان بوده سپس به كفر گراييده و از دين بيرون شده و بدان بازنگشته اند... و گويى شيخ فراموش كرده مطلبى را كه ما از كتابهاى خود او به نام (تهذيب التهذيب) و (لسان الميزان) نقل كرده ايم كه برخى از خوارج كه توبه كرده اند خود اعتراف نموده اند كه هر چيزى را كه دلخواه آنان بود به صورت حديث در مى آوردند! آيا پس از اين اعتراف رواست كه سگهاى آتش دوزخ و بدترين خلق خدا و شرورترين آفريدگان را كه در حديث بدين اوصاف خوانده شده اند به راستگويى و ديندارى - آن گونه كه شيخ پنداشته - ستود؟! هرگز، بلكه خوارج از فاسق ترين و دروغگوترين خلق خدا هستند و دروغ هم از صفات منافق است و خدا مى داند كه منافقان دروغگويند، و هرگز گفتار شيخ درست نيست كه آنها راستگو و ديندار بوده اند، زيرا اين اوصاف كجا با طايفه اى كه اهل دروغند سازگار است؟!...
اما اين كه شيخ رافضيان را دروغگو شمرده، به طور اطلاق درست نيست، و چگونه درست باشد در صورتى كه افرادى بسيار و پاكيزه از سلاله پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و تعدادى فراوان از پيشوايان هدايت از اهل علم و فضل و زهد و عبادت وورع و عدالت كه مورد ستايش مخالف و موافق بوده اند در ميان آنها به چشم مى خورند...
اما اين كه شيخ گفته: (ناصبيان معتقدند كه على رضى الله عنه عثمان را كشته...)، گويم:
از اين عبارت او بر مى آيد كه مى خواهد ناصبيان را - كه اميد است خداوند با عدلش با آنان رفتار كند - تبرئه نمايد كه اعتقاد و ديندارى آنان سبب شده كه كسى را كه نفس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است دشمن بدارند! ولى فساد اين سخن بديهى است و هيچ منصفى در فساد آن شك نمى ورزد، زيرا اگر روا باشد كه اعتقاد و ديندارى به باطل موجب آن باشد كه خداوند كسى را معذور بدارد بى شك يهود