شده و به پرستش خدا مى پردازد تا به اين لذتها دست يابد كه البته تعداد بيشتر مردم زمين را همين گونه افراد تشكيل مى دهند. ولى عالم به اين تعابير نگريسته، گويد: بى شك در پس اين سخن حكمتى و علمى نهفته است، زيرا من امور شگفتى در خلال آنها مى بينم، از چه رو مى فرمايد كه كوزه ها و تنگهاى كوثر به عدد ستارگان آسمان است؟ ستارگان آسمان چه دخلى در اين موضوع دارند؟
چرا اين گونه تعبير آورده است؟ چرا فرموده: كسانى كه بر سر حوض وارد مى شوند آثار وضو در سيماى آنها نمايان است؟ چرا عدد جامها از ستارگان آسمان بيشتر است؟ چرا در همه اينها عدد ستارگان آسمان لحاظ شده و بر آن تأكيد گرديده است؟
آن گاه مى گويد: نه، نه، حق آن است كه پيامبر ما حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم دو چيز را در نظر داشته است: يكى امر واضح و روشن و بى پرده اى كه همه مردم بدان شاد مى شوند، و ديگر امرى كه ويژه رهبران و بزرگان است. نبوت به امر خداست، و خداوند در ميان مردم روى زمين كشاورزانى آفريده كه جز ظاهر كشت را نمى بينند، و پزشكانى كه منافعى را از همان دانه و درخت بيرون مى كشند، و حكيمانى كه علومى را از آن استخراج مى نمايند، و هر كدام تنها با علم خود آشناست و به علم ديگرى كار ندارد، پزشك با كشاورز هر دو مى دانند كه آن دانه خوردنى است ولى پزشك اين امتياز را دارد كه منافع طبى را هم در آن دانه مى شناسد. همچنين حكيمان امت اسلامى همان معنايى را كه جاهلان از حوض مى فهمند درك مى كنند و هر دو به حوض وارد مى شوند با اين فرق كه حكيمان رهبران امتند كه آنان را رهبرى مى كنند. حال ببينيم آنان چه مى گويند؟
آنان گويند: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم معانى بالاترى را از اين عبارات در نظر دارد. در بهشت چيزهايى است كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ بشرى خطور نكرده است. بنابر اين آن آبى كه از عسل شيرين تر و از برف سفيدتر