شمار نمى آيند. دكتر حسن ابراهيم حسن (مدير دانشگاه اسيوط و استاد تاريخ اسلام در دانشگاه قاهره) گويد: برخى از مستشرقين ارتداد بعضى از قبائل عرب از اسلام را پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دليل آن دانسته اند كه اسلام با شمشير پيش رفته و تنها ترس از شمشير بوده كه عرب را به اين دين در آورده است. ولى حق آن است كه عربهايى كه ابو بكر با آنان جنگيد و برچسب مرتد به آنان زده شد هرگز از اسلام برنگشته بودند چنان كه از نام مرتد چنين به ذهن مى رسد، بلكه آنها دو گروه بودند: گروهى زكات ندادند بدين پندار كه زكات حقوقى بود خاص رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه به ايشان پرداخت مى شد و چون به جوار رحمت حق شتافت اين حق از گردن آنها برداشته شده و ديگر موظف نيستند آن را به خليفه آن حضرت بپردازند، و درباره همين گروه بود كه عمر با ابو بكر به خاطر جنگ با آنها درگير شد و به اين قول پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم استناد كرد كه آن حضرت فرموده است:
(من مأمورم كه با مردم تا آنجا بجنگم كه لا إله الا الله بگويند، و هر كه اين كلمه را بگويد مال و جان خويش را از من محفوظ داشته مگر آن كه به حق ستانده شود، و حساب او با خداست) (بنابر اين ابو بكر حق نداشته آنان را كه موحد بودند و تنها زكات ندادند به قتل برساند)... اما گروه دوم از اسلام برگشتند و مسلمان نبودند...). (1) گراييده اند و تنها برادرش هارون عليه السلام بر ايمان استوار مانده است، با آن كه مى دانستند موسى زنده است، ولى امت اسلام يقين داشتند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از دنيا رفته، و اين بيشتر زمينه هاى ارتداد را فراهم مى آورد و انحراف از اسلام را آسان تر و باور كردنى تر مى سازد. البته در اين كار عموم مردم فريب خواص را خوردند زيرا (مردم هم كيش پادشاهان خويشند) و هميشه اكثرا بى مايه و پايه هستند و در پى هر صدايى به راه مى افتند و با هر بادى به سويى مى روند و از نور علم بهره مند نبوده و به ستون محكمى متكى نيستند و خداوند در سوره انفال آيه 25 مى فرمايد: (و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها دامنگير ستمگران نمى شود (بلكه عموم مردم را شامل خواهد شد) و بدانيد كه كيفر خدا سخت است). (م) (2) - تاريخ الاسلام السياسى (تاريخ سياسى اسلام) 1 / 351 (*)