بر مى گردد؟ فرمود: نه، بلكه به پيش مى رود. گفتم: فدايت شوم. آيا آنها چيزى هم مى گويند؟ فرمود: آرى، هر دو بر آن مؤمن وارد مى شوند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در بالاى سر و على عليه السلام پايين پاى او مى نشيند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خود را روى او مى اندازد و مى گويد: اى دوست خدا، تو را مژده باد كه من رسول خدايم، من براى تو از آنچه در دنيا باز نهاده اى بهترم. سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر مى خيزد و على عليه السلام مى آيد و بر روى او مى افتد و مى گويد: اى دوست خدا، تو را مژده باد كه من على بن ابى طالب هستم كه او را دوست مى داشتى، بدان كه تو را حتما سودمند خواهم بود.
آن گاه امام صادق عليه السلام فرمود: آگاه باش كه اين مطلب در كتاب خداست.
گفتم: فدايت شوم، در كجاى كتاب خداست؟ حضرت آيه 63 و 64 سوره يونس را خواندند (كه ترجمه اش در ص 344 گذشت). (1) 13 - ام سلمه - رضى الله عنها - گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود: اى على، دوستان تو در سه جا شادمان مى شوند: هنگام جان دادن كه تو بر بالين شان حضور مى يا بى، و هنگام سؤال در قبر كه تو پاسخ را به آنان تلقين مى كنى، و هنگام عرضه بر پيشگاه خداوند كه تو در آنجا آنان را معرفى مىنمايى. (2) 14 - ابن ابى يعفور گويد: خطاب جهنى با ما رفاقت و آميزش داشت و سخت دشمن آل محمد عليهم السلام بود و با نجده حرورى (از خوارج) همنشينى داشت، روزى من بر حسب رفاقت و رعايت تقيه به ديدن او رفتم و او بيهوش افتاده و به سر حد مرگ رسيده بود و شنيدم كه مى گفت: (مرا با تو چه كار اى على)؟ من اين خبر را به امام صادق عليه السلام باز گفتم، امام سه بار فرمود: به خداى كعبه سوگند او را