نمانده جز آن كه جانش به اينجا رسد - و اشاره به حلقوم مبارك فرمود -، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وعلى عليه السلام بر بالين او آيند و به او گويند: از هر چه بيم داشتى خداوند ايمنت ساخت، و آنچه را اميد مى داشتى پيشاروى توست. (1) 8 - امام موسى بن جعفر عليه السلام در نيشابور در اجتماع گروهى از شيعيان به على بن را شد فرمود: ياران و همفكرانت را شناسايى كن (2) و به آنان سلام مرا برسان و بگو: من (موسى بن جعفر) و امامان ديگر از اهل بيت ناگزير بر سر جنازه هاى شما در هر كجا كه باشيد حاضر مى شويم، پس درباره خويشتن از خدا پروا كنيد و اعمال نيك انجام دهيد تا ما را بر رهايى و آزاد ساختن خودتان از آتش دوزخ يارى رسانيد. (3) 9 - ابوحمزه ثمالى گويد: به امام باقر عليه السلام گفتم: با ما به هنگام مرگ چه مى كنند؟ فرمود: اى اباحمزه، آگاه باش به خدا سوگند ميان احدى از شما و اين كه جايگاه خود را نزد خدا و نزد ما ببيند جز اين فاصله نيست كه جانش به اينجا برسد - و با دست اشاره به گلوى مبارك فرمود -. اى اباحمزه، آيا تو را مژده ندهم؟ گفتم: چرا، فدايت شوم. فرمود: هنگامى كه جانش به گلو رسد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به همراه على عليه السلام مى آيد و بر بالاى سرش مى نشيند، در آن حال رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: مرا نمى شناسى؟ من رسول خدا هستم، بشتاب نزد ما، آنچه پيش رو دارى بهتر از آن است كه پشت سر نهاده اى، از هر چه بيم داشتى در امان گشتى، و به هر چه اميد داشتى رسيدى، اى روح به سوى نسيم رحمت الهى و خشنودى خدا بيرون شو. وعلى عليه السلام نيز همين را مى فرمايد.
اى اباحمزه، آيا اين مطلب را از كتاب خدا برايت نگويم؟ آيه اش اين است: