(اين گفتار على عليه السلام به حارث عجيب است و چه عجايبى را حارث از حضرتش تحمل كرد!: اى حارث همدانى هر كه بميرد از مؤمن و منافق مرا روياروى مى بيند، ديدگان او مرا مى شناسد و من نيز او را به وصف و نام و عمل مى شناسم. و تو در نزد صراط مرا مى شناسى، پس از هيچ لغزشى بيم مدار. تو را در حال تشنگى شربت سردى بنوشانم كه آن را در شيرينى عسل پندارى. من به آتش دوزخ هنگامى كه آن را براى عرضه بر دوزخيان باز مى دارند گويم: اين مرد را رها كن و به او نزديك مشو، رهايش كن و به او نزديك مشو، كه ريسمان او به ريسمان وصى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم متصل است).
از كتابهاى رجال و شرح حالها و احاديث گذشته بر مى آيد كه حارث اعور همدانى رضى الله عنه از دوستان خالص على عليه السلام بوده كه در راه ولايت محنتها و مصيبتها ديده و در راه سرور و مولاى خود از مردم رذل و كينه توز آزارها كشيده است تا آنجا كه با حال رنجورى عصا زنان و افتان و خيزان خدمت مولايش رسيده و از دردها و گرفتاريهايش شكايت نموده است. و چون على عليه السلام دوست خود را اندوهگين و غمزده ديد او را تسلى بخشيد و او را به ديدار و معرفت خود در چهار موقف خطرناك و هولناك قيامت، يعنى هنگام مرگ و نزد صراط و حوض كوثر و هنگام مقاسمه، بشارت داد.
بر همين اساس كه سخن حضرت بر چهار محور دور مى زند ما نيز اين بحث را در شرح سخن حضرتش در چهار فصل به پايان مى بريم:
1 - منزلت آن حضرت بر بالين محتضر 2 - منزلت حضرتش در صراط 3 - منزلت حضرتش در كنار حوض 4 - منزلت حضرتش هنگام مقاسمه.
در فصل اول بحثى استدلالى صورت مى گيرد كه حضور آن حضرت بر بالين محتضر به شخص شريف و عين وجود آن حضرت است و محتضر او را عيانا مشاهده مى كند، و حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ساير امامان عليهم السلام نيز همين گونه است. و بر