آن جا قاطع سفر محقق نشود برود - مثل آن كه قصد ماندن ده روز در آن جا نداشته باشد - و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1291 - مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
مسأله 1292 - كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود، وقتى به حد ترخص رسيد - كه در شرط هشتم معناى آن بيان شده - بايد نماز را شكسته بخواند، ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه عرفا نگويند مسافر است - مانند ده متر و بيست متر - بايد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1293 - كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است - مانند خدمتگذارى كه با آقاى خود مسافرت مى كند - چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر نداند بايد تمام بخواند، و لازم نيست از او بپرسد، و اگر هم از او بپرسد لازم نيست جواب بگويد.
مسأله 1294 - كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر بداند يا گمان داشته باشد، حتى اگر مردد باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295 - كسى كه در سفر در اختيار ديگرى است، اگر اطمينان ندارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا نمى شود، بايد نماز را تمام بخواند، هر چند عدم اطمينان او از اين جهت باشد كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد، ولى اگر اطمينان داشته باشد كه از او جدا نمى شود، احتمال موانعى كه مورد انتظار نيست، اثر ندارد و بايد شكسته بخواند.
شرط سوم: آن كه در بين راه از قصد خود بر نگردد، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود بر گردد، يا مردد شود، بايد نماز را تمام بخواند.