تعالى و افراط تشبيه (1) حق به خلق به صراط مستقيم دين قيم هدايت كند (و أن هذا صراطى مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذ لكم وصيكم به لعلكم تتقون). (2) سوم: انسان داراى قدرت فكرى است كه مى تواند نواميس و اسرار طبيعت را استكشاف و استخدام كند، و همچنين هوى و هوس و شهوت و غضبى دارد كه در اثر حد شكنى و افزون طلبى - كه خاصيت طبيعت آدمى است - قناعت پذير نيست، با اين خصوصيت، صلاح و فساد زمين وابسته به صلاح و فساد انسان است (ظهر الفساد في البر والبحر بما كسبت أيدى الناس) (3) بلكه به مقتضاى (وسخر لكم ما في السموت و ما في الارض جميعا منه إن في ذ لك لايت لقوم يتفكرون) (4) صلاح و فساد كرات ديگر نيز به صلاح و فساد او بستگى دارد، و آنچه اصلاح چنين موجودى را تضمين مى كند تنها هدايت الهى است، كه اعتدال فكرى او را به عقايد حقه و اعتدال روحى او را به اخلاق فاضله و اعمال صالحه تأمين مى نمايد.
چهارم: زندگانى انسان در اثر احتياجات گوناگون وابسته به اجتماع است، و اين وابستگى تأثير و تأثر متقابل و در نتيجه حقوق مختلف را ايجاب مى كند، و بدون احقاق حقوق، حيات اجتماعى قابل بقا نيست، و تأمين آن حقوق هم ميسر نيست مگر به وضع و اجراى قوانينى مصون از نقص و خطا، ومبرا بودن مقام وضع و اجرا از تأثر از مصالح شخصى و انحراف از حق و عدالت، و اين مهم محقق نمى شود مگر به وسيلهء قوانين و مقررات و مجريان الهى (لقد أرسلنا رسلنا بالبينت وأنزلنا معهم الكتب والميزان