فهو شر من البهائم ". (1) و اين آفرينش آن چنان بديع است كه بعد از تسويهء پيكر او و دميدن روح مضاف به حق سبحانه و تعالى در او (2)، خلقتى استثنايى از تمام موجودات پيدا كرد، كه عظمت آن از جملهء (ثم انشأناه خلقا ءاخر فتبارك الله أحسن الخلقين) (3) پيداست.
آدمى درك مى كند كه براى زندگى محدود مادى ساخته نشده، زيرا حكمت اقتضا مى كند كه ابزار متناسب با كار و كيفيت خلقت متناسب با هدف باشد.
اگر زندگى انسان محدود به حيات دنيوى بود براى او ادراك حيوانى و شهوت و غضبى كه جلب ملايمات و دفع منافرات اين حيات را بنمايد كافى بود، و اعطاء عقلى كه عاشق علم نامحدود و آراستگى به زيور كمالات اخلاقى و عملى است، و فطرتى كه هر مقام و منزلتى پيدا كند تشنهء مرتبهء بالاتر است، دليل آن است كه براى زندگى نامحدود ساخته شده چنان كه در حديث نبوى است:
" ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء وانما تنقلون من دار الى دار ". (4) از طرفى حكمت حكيم على الاطلاق ايجاب مى كند كه هر استعدادى كه در نهاد انواع كائنات قرار داده، عوامل فعليت آن قابليت را هم مهيا نمايد، زيرا افاضهء قوه اى كه هرگز به فعليت نرسد و طلبى كه به مطلب نايل نشود لغو است.
علم و قدرت نامحدودى كه اگر استعداد ثمر به دانه داده، آب و خاك و هوايى