ليقوم الناس بالقسط). (1) اكنون كه به اين جهات ضرورت هدايت انسان به مبدأ ومعاد و هدف از آفرينش ثابت شد، و لزوم رسيدن آدمى به كمال نظرى و عملى و تعديل هوسهاى نفسانى و تأمين حقوق فردى و اجتماعى وى روشن گرديد، بايد دانست كه اين مقاصد جز از طريق وحى و نبوت ميسر نيست، و كفايت اين مهمات از عهده ء مغز آلوده به خطا، و دست بسته به قيد هوس و هوى ساخته نيست، و با چراغ انديشه و فكر نقاط ابهامى كه در فطرت اوست روشن نمى شود.
انسانى كه با مشعل افكار نوابغ خود به جستجوى اسرار جهان برخاست، ناگهان آنچه در تركيب بدن از عناصر اربعه و پيدايش علل و امراض از چهار طبع مخالف پنداشته بود باطل شد، و آنچه نسبت به خلقت جهان از خاك و آب و هوا و آتش و اجرام آسمانى غير قابل خرق و التيام بافته بود، پنبه شد، و روشن گرديد كه از نزديكترين موجودات به خود كه تركيب بدن خويش است، و علل صحت و مرضش خبر نداشته، و آنچه در نزديكترين كرات سماوى كه ماه است مى پنداشته خطا بوده، آيا مى تواند چراغ فكر اين انسان او را به معرفت مبدأ و معاد و موجبات سعادت و شقاوت او هدايت كند؟!
دانش انسانى كه از ادراك اسرار نهفته در دل ذره اى عاجز است چگونه مى تواند راهنماى آغاز و انجام انسان و جهان و مشگل گشاى وى در معرفت مبدأ ومعاد و راهنماى سعادت دنيا و آخرت او باشد؟! " فبعث فيهم رسله وواتر اليهم انبياءه ليستأدوهم ميثاق فطرته ويذكروهم منسى نعمته ويحتجوا عليهم بالتبليغ ويثيروا لهم دفائن العقول ويروهم آيات المقدرة ". (2)