مناقشه عاشره:
اينكه روايت صفوان را نيز به ابن قولويه نسبت داده با اينكه عينى و اثرى از او در كتاب (كامل الزيارة) نيست و خود در (بحار) ملتفت است، و صدر حديث را از (كامل الزيارة) نقل كرده، و اين دو ذيل را نسبت به شيخ داده.
و اين جمله ده مناقشه است كه بعد از تأمل دوازده مىشود، چه هر يك از دو مناقشه أولى وثانيه مشتمل بر دو جهت بحث اند يكى مخالفت واقع، و ديگرى مخالفت طبقات، علاوه بر آنچه در خصوصيات و جزئيات كلام است از متابعت نسخه (كامل الزيارة) و نسبت به شيخ يا به عكس كه قابل تعرض نيست، و از ملاحظه ترجمه ما و مراجعه به (زاد المعاد) و تأمل متن خبر و ملاحظه مواضع اختلاف كه در حاشيه اشاره كرده ام معلوم مىشود، و وقوع اين گونه اشتباهات از امثال اين اكابر به جهت اين است كه كسى اعتقاد عصمت در حق ايشان نكند، وقرائح جامد واذهان واقف نشوند، و هر كسى به حكم آن كه گفتهاند:
لكل مجتهد حظ من الطلب * فاسبق بعزمك سير الانجم الشهب بذل جهد و استفراغ وسع كند، و خلع ربقه تقليد كرده، با قدم تأمل و تحقيق در وادى حل مشكلات پا بگذارد و از خداى تعالى مدد بخواهد، و از ائمه معاونت بجويد كه البته مأيوس و بى نصيب بر نخواهد گشت، والله الموفق وهو العاصم.
مقصد ثانى در فقه حديث و ذكر محتملات او، و تحقيق حق در كيفيت عمل به اين زيارت و بعض فوائد متعلقه به اين زيارت متنا و حكما و فضلا، و چون قانون تعليم و طريقه القاء مقتضى آن است كه بر ذهن ساده و فهم فارغ نخست حق صراح و صدق قراح عرضه شود تا نيك متمكن و درست با موقع افتد كما قيل: