قبل از فاطمه عليها السلام اين اسم نبوده، و امام عليه السلام فرموده فاطمه هم از اسماء است.
آنگاه در مقام بيان علت اين تسميه برآمده ونسخه (علل) ونسخه (بحار) هم چنان است كه ما نقل كرديم ولى در نسخه (ناسخ التواريخ) به جاى " قال " قلت نوشته است، و ظاهر اينست كه غلط نسخه، و قلت تدبر، موجب اين اشتباه شده باشد، و اين گونه اشتباهات در جنب تصنيف كتابى به اين جلالت و عظم نفع سهل است، شكر الله سعيه، وأحسن سقيه ورعيه.
وجه سوم:
آنكه چون خداى تعالى به بركت اين وجود مبارك شيعيان را از عذاب جهنم بازداشت، و آن حضرت سبب اين نعمت شده، على هذا از قبيل نسبت فعل به اسباب است كه او را فاطمه خواندند، و مؤيد اين معنى است حديث مذكور (1) كه " فطمت بى من تولانى " كه تصريح به سببيت خود كرده در خطاب به جناب أحديت بلكه ظاهر است در وجه تسميه چه قبل از او گفته سميتنى فاطمه چنانچه متأمل مأنوس به استفاده معانى از الفاظ در ميبابد و تصديق مىكند.
اسم دوم - زهراء است و در (علل) دو جهت در اين اسم روايت كرده هر دو از حضرت صادق عليه السلام.
يكى به روايت جابر و خلاصه او چنان است كه خداى او را از نور عظمت خود آفريده و آسمانها و زمين به نور او درخشيدن گرفت، و چشم ملائكه خيره شد و سجده نمودند (2).