وجه سوم:
آنكه زيارت و دعا به تمام اجزاءهما دو دفعه خوانده شود، يك بار قبل از نماز، و يك بار بعد از نماز، و اين احتمال در (بحار) (1) مذكور است، و شايد وجه او آن باشد كه ايماء بعد از نماز را غير از ايماء سابق اعتبار كرده، و از حديث استفاده مى شود كه در حال ايماء بايد اين دعا را خواند، و اين اعمال را بجاى آورد.
و فساد اين وجه از آنچه در تقريب وجه اول، ورد وجه ثانى مشروحا تقرير كرده ايم ظاهر مىشود، چه يقينا اين ايماء همان ايماء سابق است كه بايد قبل از نماز واقع شود، و در حال او بايد اعمال مذكوره ادا شوند.
وجه چهارم:
اينكه زيارت عاشوراء را بخواند تا " وآل نبيك " آنگاه نماز كند، و بعد از او لعن و سلام و دعاى " اللهم خص " و دعاى سجده و دعاء صفوان را بخواند و تقريب اين وجه آن است كه در حديث گفته: " اذا أنت صليت الركعتين بعد أن تومى اليه بالسلام " و مراد از سلام خصوص اين سلام متن زيارت عاشوراء باشد، و " هذا القول " اشاره باشد به لعن و سلام و ساير اجزاء آتيه، و اين وجه نه چندان بعيد است كه بتوان شرح داد، اگر چه در (بحار) (2) مذكور است چه هيچ قاعده مقتضى اراده خصوص اين زيارت از سلام مذكور و اراده لعن و سلام از " هذا القول " نيست، چه اين تفكيكى است بغايت ركيك.