لعن الله حيث حل زيادا * وابنه والعجوز ذات البعول جماعتى گفتهاند مراد از عجوز ذات البعول مرجانه است، و ظاهر عبارت مرويه در (رجال شيخ كشى) در ترجمه ميثم تمار رضى الله عنه " يقتله العتل الزنيم ابن الامة الفاجرة " (1) نيز اينست اگر چه مىتواند اشاره به سميه باشد، بلكه از جهتى اظهر است، و در خطبه عاشوراء مرويه در (احتجاج) است " الاوان الدعى ابن الدعى قد ركز لنا بين اثنتين... " (2).
و اين عبارت صريح است كه ابن زياد هم خود ولد زنا است، و هم پدرش و خواهى شنيد (3) كه از علماء اهل سنت گفتهاند (مراجعه شود به صفحه 456) ولد الزنا نجيب تر است، والحق آثار اين نجابت بعد از ثاني از هيچ كس به قدر عبيد الله بن زياد نمودار نشد، وى على الظاهر در سال بيست و هشت يا بيست و نه هجرى متولد شد، و در سنه شصتم كه سى و دو ساله بود ولايت عراقين يافت، و او اول كسى بود كه حكومت خراسان و آذربايجان وبحرين و عمان و هند و غالب ممالك ايران ضميمه ولايت او شد، و به قولى زياد پدرش اول كسى بود كه چنين شد، و در سال شصت و يكم هجرى بقتل سيد الشهداء ارواحنا له الفداء پرداخت.
و در كتاب (عقد الفريد) است كه در زمان زياد مقاتله يعنى جنگيان لشگر كوفه شصت هزار تن بودند و از اينجا مىتوان دانست كه آنچه در اخبار معتبره وارد شده كه عدد جنود مخالفين در كربلا سى هزار بود غريب نيست، چه شصت هزار مرد جنگى را كه لشكر حاضر ركاب باشند در مدت قليله مىتوان سى هزار نفر از ايشان تعبيه و تهيه كرد، علاوه بر اينكه از مراجعه به تواريخ معلوم