وجه پنجم:
آنكه مراد از سلام زيارت ولعن و سلام باشد، و " هذا القول " اشاره به دعاى " اللهم خص " باشد.
و اين وجه از وجه سابق ضعيف تر و سخيف تر است.
وجه ششم:
اينكه نماز را بعد از لعن كنند و قبل از سلام، و معين اراده سلام و دعاهاى بعد از او، از لفظ " هذا القول " اين است كه مراد از سلام خصوص زيارت است، و در صدر روايت مذكور بود كه بعد از سلام جهد و مبالغه كند در لعن بر قاتلان آن حضرت، و اين جا چون دستور العمل همان كار سابق است، بايد سلام گفته ولعن واقع شود آنگاه نماز كنند و ساير ادعيه را بخوانند، كه از آن جمله سلام است صد مرتبه.
و هر با بصيرتى بعد از مراجعه به آنچه ما ذكر كرديم مفاسد اين احتمال را در مى يابد، چه واضح و روشن است كه اشاره بخصوص سلام و ما بعد وجهى ندارد، و اگر ميزان مبالغه در لعن قتله است قبل از نماز، بايد نماز را بعد از سجده بخوانند يا قبل از سجده، چه دعاى " اللهم خص " مشتمل بر لعن است و اگر التفات به او نكنند چه مضايقه دارند از اينكه ملتزم شوند كه بگويند مبالغه در لعن در متن زيارت واقع شده، و نماز بعد از او واقع شود.
وجه هفتم:
آنكه نماز را قبل از سجده كند، وعلى هذا مراد از قول مشار اليه دعاى سجده است.