الى الله " (1).
و اخبار در اين باب بسيار وارد است، و اين قدر كه متعرض شدم از بيان اجمال آن بود كه بدست آمده بود، و از براى چهار مرتبه آخر مىشود مراتبى قرار داد، و حكم هر يك را از اخبار اهل بيت طهارت استفاده كرد، و امارت جميع ارباب اين مراتب با آن جناب است، يعنى هر كس پا در دايره رسالت محمديه گذاشت بايد طوق اطاعت على در گردن بيفكند، يعنى اگر منافق هم باشد بايد فرمان او را به ظاهر بشنود، و متابعت امر او كند به حكم اينكه فرموده: " من كنت مولاه فهذا علي مولاه " (2) پس هر كس هر قدر به ولايت پيغمبر صلوات الله وسلامه عليه ملتزم شده و تن زير بار او داده همان قدر بايد ملتزم به ولايت و رياست اين جناب باشد.
موضع دوم در اثبات اينكه امير المؤمنين لقب خاص الهى على عليه السلام بوده و ديگران خود را بى استحقاق به اين لقب ملقب داشتند، و غصب اين نام نامى كردند.
بدان كه متفق عليه علماء اماميه ضاعف الله اقتدارها است، كه اين لقب خاص آن جناب است، و از زمان حضرت رسالت اين رتبه براى آن جناب ثابت بوده، و اخبار از طرق ائمة معصومين عليهم السلام بيشمار است، و اهل سنت را گمان آن است كه دو نفر از سابقين و ساير خلفا در آن لقب شريك بوده اند بلكه از اوليات ثاني شمرده اند، وگفتهاند اول كسى كه به أمير المؤمنين ملقب شد عمر بود.
ولى در اخبار صحاح ومعتبره خود ايشان آن قدر حديث روايت شده به اين