و در شعر جرير است:
متى كان الخيام بذى طلوع * سقيت الغيث ايتها الخيام وشمس الشعراء سروش راست:
ز كلك او يكى خط خطه را زير حكم آرد * الا اى كلك خواجه قوت و فعل و قدر دارى و چند شعرى ديگر در اين قصيده است كه مشتمل بر همين صنعت است، واشتمال عبارت شريفه بر اين صنعت حاجت به بيان ندارد، چه ذكر اصحاب در او بر سبيل غياب بود، و بعد از او منتقل شده از غياب بخطاب، و مورد سلام كرد جه بعد از ذكر اصحاب توجه به ايشان بيشتر مىشود تا اينكه آنها را در ذهن حاضر ساخته مورد خطاب مىنمايد، چنانچه در " اياك نعبد " قريب به اين وجه مذكور است.
فائدة اشاره كرديم كه در اين عبارت تأييد است والفاظى چند در السنه فصحاء وعبائر عرب عربا متداول است كه در مقام تأييد ايراد مينمايند ما معدودى از آنها كه مستعذب و فصيح و دائر و قريب به افهام است در اينجا ذكر مىكنيم.
أ - لا افعل ذلك ابدا ما اختلف العصران.
ب - ماكر الجديدان.
ج - ما اختلف الملوان.
د - ما اصطحب الفرقدان.
ه - ما تعاقب العصران والفتيان.
و - ما لاح النيران.