اول است چنانچه بزرگان فن تصريح كرده اند.
" أهل البيت " منصوب به اختصاص است، اگر چه بعد از ضمير خطاب واقع شده، چنانچه در " بك الله نرجوا الفضل " ملتزم شدند، و اين تركيب در ادعيه و زيارات مأثوره از اهل بيت متكرر است (1)، و حكم نحاة به شذوذ، اگر بحسب قياس است مسموع است، و اگر بحسب استعمال است يا ورود ممنوع، و ما در محل خودش اثبات حجيت الفاظ ائمه بر قوانين مشتركه علميه - كه اختصاص به قول شيعه كه قائل به عصمتند نداشته باشند - كرده ايم، بر وجهي كه سبقت نگرفته كسى به او بعونه تعالى.
و مراد بيت، بيت رسالت ونبوت است كه به جهت عهد تعريف شده، چنانچه در آيه تطهير است، وفي الجملة بعد از اين اشاره خواهيم كرد بمنه وجوده، و در اين عبارت چند فقره است كه در ضمن چند مسألة اشاره اجماليه به آنها مىشود.
مسألة مراد از آن امت - كه تأسيس اساس ظلم كردند يا عموم - آنها هستند كه در روز وفات پيغمبر هنوز جسد مبارك را حمل نكرده و غسل نداده بطلب رياست باطل وحطام زايل رو بسقيفه بنى ساعده گذاشته، مخالفت با نصوص مسموعه و آيات مشهوده و مبالغات غير معدوده كه حضرت رسالت كرده ملك و خلافت را از خانواده وحي وتنزيل بيرون بردند، و دست بدست ما بين تيم وعدى واميه وسايرين گرداندند، و جميع مفاسد كه در دنيا واقع شده حتى كفر كفار مستند به آنها است، چه اگر حق را تمكين مىكردند و به اهلش مىرساندند، و خود تصرف نمى نمودند