يكتن از اهل علم گفته:
همه اخلاق نيكو در ميانه است * كه از افراط وتفريطش كرانه است ميانه چون صراط المستقيم است * ز هر دو جانبش قعر جهيم است به باريكى و تيزى موى و شمشير * نه روى كشتن و بودن بر او دير عدالت چون يكى دارد ز اضداد * همين هفت آمد اين اضداد از اعداد به زير هر عدد سرى نهفت است * از آن درهاى دوزخ نيز هفت است چنان كز ظلم دوزخ شد مهيا * بهشت آمد هميشه عدل را جا ظهور نيكوئى از اعتدال است * عدالت جسم را اقصى الكمال است ولى تحقيق اينست كه براى عدالت هم دو ضد هست: يكى ظلم كه شنيدى، و ديگرى انضلام است كه تعبير از او به ضيم مىكنند تا وسطيت محقق شود، چه وسط بلاطرف محال است بالضرورة، چنانچه در برهان وسط و طرف از براهين ابطان تسلسل مقرر شده، و تحقيق اين مسألة بر وجه بسط خارج از وظيفه اين مقام است، و اين بى بضاعت در بعض مسودات خود به شرح تمام تبيين اين مسألة كرده است.
و بنابر مشرب طايفهاى از حكماء اسلاميين كه در شمار ارباب معرفت مذكور مىشوند مىتوان گفت كه مراد از حجب سبعه حجب نورانيه باشد كه مسماى ببلاد محبت و مراتب ولايت و منازل سفر باطنى اولياء است، و آن هفت مقام چنين است:
أ - مقام نفس، ب - مقام قلب، ج - مقام عقل، د - مقام روح، ه - مقام سر، و - مقام خفى، ز - مقام اخفى.
و اين امور به اعتبار ثبات و ملكه مقامند، و به اعتبار زوال وتجدد حال اند.
و شايد اشاره به اين امور باشد فقره مناجات معروفه شعبان كه ابن طاوس