وبنو الامية (اميه النقايح؟؟ الكافيه) عودهم من خروع * ولهاشم في المجد عود نضار اما الدعاة الى الجنان فهاشم * وبنوا امية من دعاة النار وبهاشم زكت البلاد واعشبت * وبنوا امية كالسراب الجار فايده طايفه از بنى اميه اگر چه در مغرب خلافت يافتند، و خود را خليفه ملقب كردند، ولى اعتدادى به ايشان نيست، و در شمار نمى آيند، چه ايام ايشان مضطرب بوده غالبا، و مملكتى منتظم نداشتند، و تمام اندلس بلادى چند بيش نيست از اين روى نظر به ايشان نشده، و ملك ايشان از ايام خلافت بنى امية محسوب نشده، چنانچه ايام خلافت عبد الملك كه در روزگار عبد الله بن زبير بود محسوب نشده، چه خلافت او مخصوص به اردن كه دمشق و حوالى او باشد بود، و همچنين معاويه در زمان خلافت ظاهرى حضرت امام حسن با اينكه حكمران مصر و شام بود خليفه بشمار نرفت، پس قلت ملك وضيق مملكت موجب عدم اعتداد وقلت اعتناء است نه اختصاص به مشرق و مغرب، چنانچه در (بحار) است كه وجه عدم التفات به ايشان اينست كه نظر به مشرق است، چه محل اعتنا او است، و اين وجه اگر ممكن الارجاع بوجه اول باشد صحيح است و الا ضعيف وموهون است.
توضيح ظاهر عبارت زيارت با قطع نظر از تأكيد وتعميم بلفظ " قاطبة " كه موجب اباء سياق كلام است از تخصيص كشف مىكند از اينكه بنى امية يكسره خبيث