و در رساله مفاخره جاحظ هم چنين مذكور است كه بنى اميه در تكذيب خبر شجره ملعونه متمسك بوجود ابو العاص در ايشان شدند (1).
و اين سخن در ميزان تصحيح انساب سنجيده نيست، چه ابو العاص پسر ربيع بن عبد العزى بن عبد شمس بن عبد مناف است، واو عبثمى است، چنان كه در (اسد الغابة) و غير او مذكور است.
و ذكر ابيوردى در شيعه وجهى ندارد اگر چه شيخ حر قدس سره در (امل الامل) فرموده، چه او بر اين دعوى اقامه شاهدى نكرده، و از اشعار او افتخار بامريت، و تأسف بر فوت مملكت و انقضاى ايام ايشان ظاهر مىشود، و اين معنى البته منافى تشيع بلكه مقتضاى فطرت خبيثه امويت است.
و از اين قبيل اشتباهات از شيخ حر بسيار شده، چنانچه ابو الفرج اصبهانى كه مروانى است هم از علماى اماميه شمرده، چه او بالاتفاق امامى نبوده، بلكه از علماء زيديه است، و اشتباه او از لفظ شيعه مذكور در كلام بعضى شده، ومرويات او غالبا با اماميت منافات دارد، چنان كه از استقصاى تتبع در (اغانى) ظاهر است، و هرگز امامى متدين راضى نمىشود بعبد الله بن جعفر ذى الجناحين كه در عصر خود تالى حسنين وثالث قمرين بود نسبت استماع غنا بدهد با اينكه حضرت زينب سلام الله عليها كه عقيله خدر رسالت، ومحجوبه ستر امامت، ورضيعه ثدى زهد، و عصمت ولويه، وربيبه حجر علم و حكمت نبويه است حليله او بود، و در خانه او