نشده، و از اين اختلافات كه در صدر حديث شنيدى، و بعضى آنها را در حاشيه زيارت ثبت كردم معلوم مىشود كه عبارت (بحار الانوار) (1) كه بعد از ذكر سند (مصباح) كه بعد از نقل عبارة (كامل الزيارة) آورده و گفته: " و ساق الحديث نحوا مما مر " خالى از مسامحه مخله بفهم روايت نيست.
بالجمله چون بر متن و سند حديث شريف كما هو حقه اطلاع يافتى ما در اين باب در دو مقصد گفتگو داريم:
مقصد اول: در سند حديث شريف و كلام در او در دو فصل است:
فصل اول در تعريف حال آحاد رواة اين حديث، و بيان حال او بحسب اصطلاح، و از جهت اعتبار و ضعف است.
اما روايت شيخ تفصيل او چنان است كه: شيخ عليه الرحمة از محمد بن اسماعيل نقل كرده، و معلوم است كه اين اسلوب نقل از كتاب او است، و كتب در آن زمان قطعى يا اطمينانى بوده، و واسطه محض اتصال سند ذكر مىشد، - (پس اگر طريق ضعيف هم باشد با صاحب كتاب ضررى ندارد) - (2) ولى در اين مقام محتاج به اين تقريب نيستيم، چه طريق شيخ رحمه الله به محمد بن اسماعيل صحيح است به تصريح علامه و غير او، بلكه حاجت به تأمل ندارد، چه شيخ از مفيد نقل مىكند، و او از صدوق، و او از پدرش، و او از احمد بن محمد بن عيسى، و از از محمد بن اسماعيل، و اين طبقه همه اكابر مشايخ اماميه باشند