تتمة مهمة چون در اخبار تربت و اخبار دعا گاهى ذكر حاير، و گاهى ذكر قبر و گاه بألفاظ ديگر تعبير شده، و حدى معين معلوم نيست براى تربت و دعا، و اين معنى مايه حيرت جمعى از محققين شده از جهت اختلاف اخبار و نزاع علما در تحديد حاير - خصوصا در مسألة تخيير بين قصر و اتمام در اماكن اربعه كه از مهمات مسائل فقهيه است، و از اسرار ائمة و خواص اماميه - شايسته چنان ديدم به قدر استعداد و حوصله اين مختصر اشاره به تحقيق اين مطلب بشود: بدان كه حاير در لغت بمعنى زمين پست است كه آب در او مى ايستد، چنانچه ابن ادريس در (سراير) فرموده، و اصل او شايد از حور بمعنى عمق وقعر باشد، چه زمين پست لابد نسبت بأرض مرتفعه عميق واقع مىشود - و موضع قبر سيد الشهداء عليه السلام چون در اصل انخفاضى دارد، چنانچه از حال حاليه صحن مقدس معلوم مىشود كه از جانب باب زينبيه وباب قبله چه قدر انخفاض مشهود است - او را حاير خواندند، و اين كه مشهور است آن مكان را حاير گفتند به جهت اينكه متوكل چون امر كرد بحرث قبر مقدس آب از آن موضع پيش نرفت - و از عبارت (ذكرى) هم مىتوان استظهار اين وجه كرد - وجهى ندارد، چه در اخبار كثيره صادره قبل از وجود متوكل لعنه الله اطلاق لفظ حاير شده، و اين معنى نيز واضح است كه آن استعمالات نمىتوان مبتنى بر اين واقعه متأخره شود، و به هر وجه شبهه نيست كه مراد از حاير موضع قبر سيد الشهداء است، و اخبار در تحديد او مختلف وارد شده از آن جمله:
در (كامل الزيارة) به دو سند از عبد الله بن سنان نقل كرده " قال سمعت ابا عبد الله عليه السلام يقول قبر الحسين بن علي عشرون ذراعا في عشرين ذراعا مكسر روضة من