مائت " و " ليل اليل " و " شعر شاعر " و امثال آنها، و اين معنى را اگر چه در (بحار) و (مشكلات العلوم) ذكر كرده اند، در نظر اين بنده بسى از صواب دور است، چه هيچ مناسبت با كلمه سابق او ندارد، و در زيارات مشار اليها هم وارد است " السلام عليك يا وتر الله " (1) و توجيه به مفرد به كمالات ومتميز از نوع بشر در عصر خود با اضافه به " الله " بسيار نا ملايم است، اگر چه در (بحار) است.
ديگر - اينكه وتر به معنى فرد باشد، و موتور آنكه كسى از او كشند يعنى اى يگانهاى كه اقرباء تو كشته شده اند، و اين معنى در دو كتاب سابق مذكور است، و از معنى اول أقرب، ولى فقره زيارت مذكور منافى او است، وفي نفسه بيرون غرابتى نيست.
سوم - آنچه بنده را به نظر آمده كه وتر به معناى همان خون ريخته باشد (2) يعنى اى قتيلى كه اقرباء و اصحاب تو را كشتند - چنانچه ترجمه را مبنى بر اين كرديم - واضافه اين به الله بسيار مناسب است، چه او كشته راه خدا است چنانچه قتيل الله گفتندش.
فايده استطراديه در (مجمع البحرين) در ماده " ثار " مىگويد كه في الحديث " اذا خرج