ضعف اين هم از آنچه تا به حال مذكور شد روشن و واضح گشت.
و اين محتملات جمله غير از وجه اول در (بحار) مذكور است، بلى مى شود وجه اول را مشمول وجه سادس در كلام او قرار داد كه سابع در كلام ما بود، چه فرموده: " السادس أن تكون الصلاة متصلة بالسجود " و مراد از اتصال مى شود وقوع قبل از نماز باشد، و مى شود وقوع بعد از نماز باشد، و بنابراين اعم از وجه اول و وجه هفتم است، ولى تقريبى بغايت غريب از اين قول كرده چه فرموده: " وهذا أظهر لمناسبة السجود للصلاة " و به هيچ وجه به اين وجه نه اثبات حكم شرعى مىتوان كرد و نه استظهار از لفظ، چنانچه بر اهل نظر و انس به استدلال چندان واضح است كه محتاج به تنبيه نيست.
وجه هشتم:
آنكه محدث فاضل شيخ ابراهيم كفعمى رحمه الله در كتاب (الجنة الواقية) آورده، و محصل او آن است كه اولا بر بامى برآيد يا به صحرائى در آيد و سلامى كند و قاتلان را به مبالغه نفرين و لعنت نمايد، آنگاه دو ركعت نماز كند و مشغول ندبه و نوحه شود، و در خانه بزم عزا بيارآيد، و اقامه مصيبت كند، و دعاى تعزيت كه " اعظم الله اجورنا... الى آخر " است با يكديگر بگويند، آنگاه شروع به تكبير كند، و عدد به صد برساند، و متوجه قبر مقدس شده زيارت را با دعاى سجده به جاى آورد و دو ركعت نماز كند، و دعاى صفوان را بخواند.
و وجه اين احتمال - كه فتح الباب اشتباه و تشكيك در فهم ألفاظ صريحه و امارات ظاهره روايت است، چه ظاهر آن است كه قبل از كفعمى كسى از علماء از ظاهر خبر عدول نكرده، چنانچه بعض مهره مطلعين نيز شهادت به اين