ابو درداء به او اعتراض نموده گفت: من از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه (هر كه از ظروف طلا و نقره بنوشد آتش دوزخ در شكمش صدا مى كند...) معاويه بىباكانه گفت: ولى من اشكالى در اين كار نمى بينم. (1) 4 - عبد الكريم خطيب گويد:... ياران على به دو جهت او را ترك كردند:
ترس از حساب يا نوميدى از عطا، و همان موقع به معاويه پيوستند كه نه از حسابش بيم داشتند و نه از عطايش نوميد بودند، زيرا بيت المال مسلمانان در واقع بيت المال معاويه بود كه هر جا مى خواست خرج مى كرد و بدان وسيله راهى براى جلب مردم به سوى خود باز مى نمود، و داستان عقيل بن ابى طالب و بر خورد على عليه السلام با آن در همين زمينه كافى است و نياز به ذكر هيچ نمونه و سخنى ديگر نيست...
و طبيعى است كه اگر سياست معاويه نظير يا نزديك به سياست على عليه السلام بود امكان داشت كه خاندان و اصحاب و ياران على عليه السلام به سياست حضرتش بسازند، اما سياست معاويه گاه آسان گيرى و گاه هميارى و بيشتر اوقات فريب و اغراق بود و مسلم است كه اين روش بيشتر دلها را دگرگون مى كند و سرها را به سوى خود متوجه مى سازد، و روى همين سياست بود كه بسيارى از ياران على به جبهه معاويه پيوستند...
ما مال را در دست على جنگى عليه او مى بينيم كه براى او دشمن تراشى كرده واصحاب و يارانش را از اطراف او مىپاشد، اما همين مال را مى بينيم كه در دست معاويه سپاهى فعال است كه حتى دلهاى دشمنان را به سوى او جلب مى كند و بيگانه را به او نزديك مى سازد و قدرتى دوست داشتنى و آرزومند