2 - در وصيت ديگر فرمود: اى فرزندان عبد المطلب، مبادا به بهانه آن كه اميرمؤمنان كشته شده دست به خون مسلمانان بيالاييد، زنهار كه جز قاتل مرا نكشيد، بنگريد اگر از ضربت او جان سپردم تنها يك ضربت به او بزنيد، و هرگز او را مثله نكنيد، (1) زيرا از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مى فرمود: از مثله كردن بپرهيزيد گرچه با سگ هار باشد. (2) 3 - جرج جرداق گويد: پس از ضربت خوردن على عليه السلام طوفان هيجان و شورش از در و ديوار عالم مىوزيد و همه خواهان انتقام بودند مگر چهره گشاده پسر ابى طالب كه آثارى از انتقام در آن ديده نمى شد و اشاره به حبس هم نداشت، زيرا همه عيادت كنندگان در خانه امام ايستاده و دردمند و گريه كنان از خدا مى خواستند كه به اميرمؤمنان رحم آورد و او را شفا بخشد تا درد مردم آرام گيرد، و همگى بر ابن ملجم يورش برده و او را دستگير كرده بودند، اما هنگامى كه او را خدمت امام آوردند، امام فرمود: غذاى خوب به او دهيد و بستر نرم برايش بگستريد. (3) 4 - شيخ مفيد رحمه الله روايت كرده از هاشم بن مساحق قرشى از پدرش كه گفت:
در جنگ جمل پس از آن كه مردم رو به هزيمت نهادند چند تن از مردم قريش از جمله مروان بن حكم در نزد او جمع شده، به يكديگر گفتند: به خدا سوگند كه ما به اين مرد - يعنى اميرمؤمنان عليه السلام - ستم كرديم و بدون آن كه خلافى از او سر زده باشد بيعت او را شكستيم، ولى به خدا سوگند او بر ما پيروز شد و با اين حال پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كسى را خوشرفتارتر و باگذشت تر از او نديديم، بياييد جمع شويم و خدمت او رسيده از كار خود پوزش طلبيم.