خود را نزد ما ديد، از او خواستيم صبر كند تا محتواى آن خالى شود نپذيرفت و لگدى بر آن زد و آن را برداشت... و شايد جمع بين اين اخبار مخالف (كه برخى گويد اموال در همان جا پس گرفته شد و برخى گويد بعدا پس گرفته شد) اين گونه باشد كه حضرت به آنان اجازه داد اموالى را كه نزد سپاه حضرتش مى يافتند بگيرند، و پس از پايان جنگ غرامت اموال باقى مانده را از بيت المال به صاحبان آنها پرداخت حتى در اين مورد به سوگند تنها از مدعيان اكتفا نمود. (1) 10 - و نيز گويد: به نظر مى رسد كه على عليه السلام حق داشت كه همه آنها جز شيعيان خاص خود را به قتل رساند، زيرا مردم همه پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در روز سقيفه از دين برگشتند جز چهار نفر: سلمان ابوذر، مقداد و عمار، سپس عده اى به حق بازگشتند و باقى مردم بر همان كفر ماندند تا زمان ابو بكر وعمر وعثمان سپرى شد و كفر بر همه آنها مستولى بود تا آن كه حكومت به آن حضرت رسيد و آن حضرت راهى براى اقامه حق در ميان آنها نداشت مگر آن كه از خود آنها استفاده كند و با يارى برخى با برخى ديگر بجنگد و هر كدام كه كشته مى شد در جاى و مرتبه خود قرار مى گرفت، تنها شيعيان خاص حضرتش بر حق پايدار ماندند كه آنان هم تعدادى قابل ملاحظه نبودند كه حضرت بتواند از آنها در راه اقامه حق استفاده كند. و خدا (به حقيقت امر) آگاه است. (2) 11 - ابن ابى الحديد گويد: بصريان با آن حضرت جنگيدند و به روى او و اولادش شمشير كشيدند ولعن و ناسزا گفتند، اما هنگامى كه امام بر آنان دست يافت شمشير را از آنان برداشت و منادى او در ميان سپاه فرياد كرد: زنهار،
(٧٨٦)