حاضر شود و او را نسبت به سخنى كه در حضور من به او گفت حلال كند تا خداوند مرگ وى را با خوردن اين سم كفاره گناه وى قرار دهد (1).
يكى از كسانى كه شاهد داستان گفتگوى براء با على عليه السلام بود گفت: اى رسول خدا، براء با على شوخى كرد و سخنى جدى نگفت تا خداوند او را بدان مؤاخذه كند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اگر جدى گفته بود خداى متعال همه اعمال او را نابود مى ساخت گرچه از عرش تا فرش زر و سيم صدقه داده باشد، اما او شوخى كرد و در اين مورد (از سوى على) حلال شده است اما رسول خدا مى خواهد كه كسى از شما نپندارد كه على از براء ناخشنود است، از اين رومى خواهد حليت مجدد بطلبد و براى او آمرزش خواهد تا خداوند بر قرب و بلندى مقام او در بهشت بيفزايد.
چيزى نگذشت كه على بن ابى طالب عليه السلام حاضر شد، و در برابر جنازه ايستاد و فرمود: اى براء، خدايت رحمت كند، تو مردى بسيار روزه دار و نمازگزار بودى و در راه خدا از دنيا رفتى.
آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اگر ميتى از دعاى رسول خدا بى نياز بود بى شك اين دوست شما با دعاى على درباره او بى نياز شده است.
سپس برخاست و بر او نماز گزارد و دفن كرد. چون از تجهيز وى بازگشت در مجلس عزا نشست، فرمود: شما اى اولياى براء، به تبريك سزاوارتريد تا تسليت، زيرا براى دوست شما در حجابهاى آسمانى قبه اى برپا شد از آسمان فرودين تا