شتر كشت. سحيم چون آن اندازه شتر نداشت ديگر شترى نكشت اما آن را به دل گرفت.
چون روزهاى قحطى سپرى شد و مردم وارد كوفه شدند، بنى رياح به سحيم گفتند: ننگ روزگار را متوجه ما ساختى، چرا به اندازه غالب شتر نكشتى و ما آمادگى داشتيم كه به جاى هر شترى دو شتر به تو بدهيم؟! سحيم چنين عذر آورد كه شترانش در دسترس نبودند، آن گاه سيصد شتر پى كرد و به مردم گفت:
همگى بخوريد. اين حادثه در دوران خلافت اميرمؤمنان على بن ابى طالب - كرم الله وجهه ورضي عنه - اتفاق افتاد، از آن حضرت درباره حلال بودن خوردن آنها فتوا خواستند، حضرت حكم به حرمت كرد و فرمود: اين شتران نه براى خوردن كشته شده اند و از كشتن آنها مقصودى جز فخر و مباهات در كار نبوده است. از اين رو گوشت آنها را در زباله دان كوفه ريختند و خوراك سگان و عقابان و كركسان گرديد. (1)