على - دامن مرا مى گيرى و فرزندانت دامن تو را و شيعيانتان دامن شما را مى گيرند. پس خدا با پيامبرش و پيامبرش با وصى خود چه خواهد كرد؟ اى حارث اين را بگير كه مشتى است از خروار، آرى تو با آن كسى هستى كه دوستش مى دارى و توراست آنچه عمل كنى و به دست آورى - اين را سه بار فرمود.
حارث عباكشان برخاست و مى گفت: ديگر از اين پس باكى ندارم كه من به ديدار مرگ روم يا مرگ به سراغ من آيد.
جميل بن دراج (يكى از راويان حديث) گويد: ابوهاشم سيد حميرى رحمه الله مضمون اين خبر را براى من به نظم كشيد:
قول على لحارث عجب * كم ثم اعجوبة له حملا يا حار همدان من يمت يرنى * من مؤمن او منافق قبلا يعرفنى طرفه واعرفه * بنعته واسمه و ما عملا وانت عند الصراط تعرفنى * فلاتخف عثرة ولا زللا اسقيك من بارد على ظمأ * تخاله في الحلاوة العسلا اقول للنار حين توقف للعرض * دعيه لاتقربى الرجلا دعيه لاتقربيه ان له * حبلا بحبل الوصى متصلا (1)