(پس هر دو از پستان وصال شير خورده ايد، كه غذاى آن از جوهر تجلى حق بود).
(تو را نفسى است كه از گوهر لطف الهى سرشته شده است، خداوند هر نفسى را فداى آن كند).
(ذات تو قطب عالم وجود است، كه اگر نبود آسياى خلقت نمى گرديد).
(ذات تو آيتى است محيط بر عالم وجود كه در همه چيز نمايان است).
(تو را دستى است كه از درياهاى بخشش حق روان است، و نهرهاى انبيا از بخشش آن جارى است).
(اين عناصر نيست جز از هيولاى (ماده) او، زيرا او پدر عناصر است).
(و كشتى نوح به نام او بر روى آب بالا آمد و بر مجراى خود قرار گرفت).
(و ابراهيم به نام او به مقام دوستى خدا رسيد و به نام او آتش نمرود را خاموش ساخت).
(و به سرى كه از او در وجود موسى بن عمران سارى شد عصاى او به فرمان دستش در آمد).
(و به نام او عيسى گورها را به تسخير در آورد و مردگان آنجا به نداى او پاسخ دادند).
(اى برادر پيامبر مصطفى، مرا گناهانى است كه چون خار در چشم منند و تو زداينده آنهايى).
(جوانمردى به گيتى جز على نيست، او كسى است كه خداوند به مانند او مباهات كرده است).
(پيامبر مصطفى شهر علم و او دروازه آن است كه هر كه از آن در آمد به شهر در آمده است).
(پس در سوره عم بينديش كه تو را از سوى او خبر دهد، خبرى كه هر فرقه اى