داشت). و همين سخن را خطاب به فرزندان عبد مناف و عباس بن عبد المطلب و فاطمه دختر گرامى خود نيز فرمود. (1) و نيز امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايد: (دوست محمد صلى الله عليه و آله و سلم كسى است كه خدا را فرمان برد گرچه خويشاوندى دورى با او داشته باشد، و دشمن محمد صلى الله عليه و آله و سلم كسى است كه خدا را نافرمانى كند گرچه از خويشان نزديك حضرتش باشد). (2) و اخبار ديگرى در اين زمينه نيز هست.
گوييم: ميان اين اخبار و اخبار گذشته تعارض نيست. زيرا اين دسته از احاديث علاوه بر آن كه از نظر تعداد به پاى احاديث گذشته نمى رسد، در آنها كنايه ها و نكات ظريف و دقيقى وجود دارد كه اهل فن و كسانى كه با اين گونه احاديث سر و كار بيشترى دارند از آنها آگاهند، چنان كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
(مردى از شما فقيه نيست تا نكات باريك و رمزگونه سخن ما را دريابد، و همانا يك كلمه از سخن ما را مى توان بر هفتاد وجه گردانيد). بنابر اين بايد نكته اين احاديث را دريافت تا منافاتى ميان آنها و اخبار گذشته باقى نماند.
بايد دانست كه از منتها و الطاف الهى آن است كه خداوند حقايق را بر سر زبان مخالفان و معاندان افكنده تا حجت تمام شود، و يكى از آنها همين مورد است. ابن حجر هيتمى مكى (در گذشته به سال 974) در كتاب الصواعق المحرقة (ص 231) در باب تأكيد و تشويق بر دوستى خاندان رسالت آورده است:
فرزندى از صفيه عمه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از دنيا رفت و صفيه صدا به گريه بلند كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وى را دلدارى داد و او ساكت شد. عمر به او گفت: به گريه ات ادامه بده، زيرا خويشاوندى تو با محمد [صلى الله عليه و آله و سلم] هيچ سودى در برابر