از احكام كه برپايى نظم زندگى مؤمنان بر آن متوقف است. (1) 8 - آية الله خمينى رحمه الله در شرح گفتار شيخ انصارى رحمه الله گويد: انصاف آن است كه كسى كه به اين روايات بنگرد نبايد شك كند كه اين روايات از اثبات حرمت غيبت آنان قصور دارد، بلكه نبايد شك كند كه آنچه از مجموع آنها ظاهر مى شود آن است كه روايات حرمت غيبت اختصاص به غيبت مؤمن اهل ولايت امامان حق عليهم السلام دارد... بنابر اين شبهه اى در نامحترم بودن اهل خلاف وجود ندارد، بلكه اين از ضروريات مذهب شيعه است چنان كه محققان گفته اند. بلكه از اين بالاتر، كسى كه در اخبار بسيارى كه در ابواب مختلف وارد شده بنگرد شك نمى برد در جواز هتك حرمت و بدگويى نسبت به آنان، بلكه ائمه معصومين بسيار بر آنان طعن و لعن مى كردند و زشتيهاى آنان را بر مىشمردند. ابوحمزه گويد: به امام باقر عليه السلام گفتم: (برخى از ياران ما بر مخالفشان افترا مى بندند و نسبتهاى ناروايى به آنان مى دهند، فرمود: خوددارى از آنان بهتر است. سپس فرمود: اى اباحمزه، مردم همه فرزندان نامشروعند بجز شيعيان ما). ظاهر اين روايت جواز نسبت ناروا و افتراى بر آنان است. (2) 9 - و نيز گويد: و اما اخبارى كه مشتمل بر احكام برادرى است شامل آنان نمى شود، زيرا پس از لزوم بيزارى جستن از آنان و از مذهب و پيشوايانشان كه اخبار بر آن دلالت دارد و اصول مذهب مقتضى آن است ديگر برادريى ميان ما و آنان وجود ندارد. و آن رواياتى كه مشتمل بر (حقوق) مسلم است بيشتر آنها مشتمل بر چيزى است كه موجب مى شود آن را درباره مؤمن بدانيم (نه هر مسلمانى). (3)
(٢٠٤)