3 - موجود محدودى كه آدم را در ميان درختان باغ گم مى كند، و مى گويد:
كجا هستى؟ تا به آواز آدم او را پيدا كند، و درختان باغ مانع ديد او مى شوند، چگونه مى تواند رب العالمين و عالم السر والخفيات و خالق كون و مكان و محيط بر زمين و آسمان باشد؟!
و نمونهء هدايت قرآن اين است: (وعنده مفاتح الغيب لا يعلمهآ إلا هو ويعلم ما في البر والبحر و ما تسقط من ورقة الا يعلمها ولاحبة في ظلمت الارض ولا رطب ولايابس الا في كتب مبين). (1) 4 - به جاى هدايت به توحيد وتنزيه خداوندى كه (ليس كمثله شئ وهو السميع البصير) (2) به شرك و تشبيه دلالت مى كند و مى گويد "... خدا گفت همانا انسان مثل يكى از ما شده است كه عارف نيك و بد گرديده... " 5 - به خداوند نسبت پشيمانى از آفرينش آدم مى دهد كه جاهل از عاقبت كار خويش بوده است، آيا نسبت جهل به خداوند متعال كه مستلزم محدوديت ذات و مخلوقيت خالق و تركب حق متعال از نور علم وظلمت جهل است، با كتاب آسمانى راهنماى بشر به خدا چگونه سازگار است؟!
و هدايت قرآن اين است: (ألا يعلم من خلق وهو اللطيف الخبير) (3)، (وإذ قال ربك للملئكة إنى جاعل في الارض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها ويسفك الدمآء ونحن نسبح بحمدك ونقدس لك قال إنى أعلم ما لا تعلمون). (4) 6 - به خداوند نسبت حزن واندوه و تأسف داده كه از لوازم جسميت وجهل و عجز است و هدايت قرآن اين است: (سبح لله ما في السموت والارض وهو