براى غير خدا ذلت كشيدن از ذليل، و گدايى كردن از گدا، بلكه ذلت كشيدن از ذلت و گدايى كردن از گدايى است (يا أيها الناس أنتم الفقرآء إلى الله والله هو الغنى الحميد). (1) ايمان به وحدانيت خداوند متعال و اين كه هر چه هست از او و به او، و بازگشتش به سوى اوست، در سه جمله خلاصه مى شود: " لا إله الا الله "، " لا حول ولا قوة الا بالله "، (وإلى الله ترجع الامور). (2) سعادتمند كسى است كه اين سه كلمهء طيبه ذكر مستمر او باشد، و به اين سه كلمه بيدار شود و بخوابد، و زندگى كند و بميرد، و به حقيقت (إنا لله وإنآ إليه رجعون) (3) نايل شود.
و اثر ايمان به توحيد تمركز اشعهء فكر و اراده ء فرد و جامعه به يك هدف است كه بالاتر از او و بلكه به جز او هدفى نيست (قل إنمآ أعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنى و فرادى) (4) با توجه به اين كه تمركز اشعهء نفس انسانى به او قدرتى مى دهد كه به تمرين تمركز در نقطهء موهوم مى تواند توانايى هاى حيرت انگيز از خود نشان دهد، آيا اگر اشعهء فكر و اراده ء انسان متمركز شود به حقيقتى كه مبدأ و منتهاى وجود و (نور السموت والارض) (5) است، به چه مقامى خواهد رسيد؟!
و فرد و جامعه اى كه به مقام (إنى و جهت وجهى للذى فطر السموت والارض حنيفا و ما أنا من المشركين) (6) نايل شود، كانون خير و سعادت و كمالى خواهد شد كه ما فوق تقرير و بيان است.
عن ابى حمزة عن ابى جعفر (عليه السلام): " قال سمعته يقول: ما من شيئ اعظم