لقومه (1).
ت - 11 - ص 253.
عليك منى سلام الله - بر تو از من سلام خدا باد.
در اينجا چهار سؤال مطرح مى شود:
1 - چگونه زيارت كننده، سلام خدا را درك مى كند و آن را ابلاغ مى نمايد؟
2 - چرا مى گويد: " سلام خدا " و نمى گويد: " سلام من؟ ".
3 - چطور سلام خدا را از طرف خود ابلاغ مى نمايد؟
4 - هنگام ابلاغ سلام خدا، انسان بايد از رنگ و خصوصيت شخصى خود بگذرد، و فقط به " وجه الله " و نور ولايت نظر كند، و كسى كه مى خواهد سلام خدا را برساند، بايد به شخصيت ظلى خود توجه نمايد. پس بين اين دو لحاظ چگونه مى توان جمع كرد؟
در جواب از سؤال اول مى گوئيم: درست است كه شرط رساندن سلام خدا درك نمودن آن است، و براى افراد عادى كه رتبه پايين هستند، چنين چيزى بسيار دشوار، و تنها لقلقه زبان است، بدون درك حقيقت مطلب.
گر چه همين مقدار هم داراى اجر و ثواب است، و بر ما است كه با چنين عبارتى مولا را بخوانيم، همانطور كه در باب نماز و ساير عبادات گفته شده.
اما با توجه معنوى و نظر افكندن به اصل نور ولايت - بدون صبغه و رنگ كه در جاى خود بزرگان توضيح داده اند - مى تواند سلام خدا را درك كند و ابلاغ نمايد.
گر به اين محجوب روئى آورى * پرده خود بينى از من بر درى نور رويت گر كفيل ما شود * ظلمت خودبينى از ما مى رود