47 - ابن ابى الحديد گويد: معاويه مردم عراق و شام و سرزمين هاى ديگر را به دشنام و بيزارى از على عليه السلام وا داشت و به همين روش بر منابر اسلام خطبه خواند، و اين در روزگار بنى اميه سنتى شد تا آن كه عمر بن عبد العزيز به حكومت رسيد و اين بدعت را برداشت.
شيخ ما ابوعثمان جاحظ آورده است: معاويه در پايان خطبه نماز جمعه مى گفت: (خداوندا، ابو تراب از دين تو منحرف شده، و راه تو را مسدود كرده است، پس او را سخت لعنت كن و به عذابى دردناك گرفتار ساز). اين مطلب را به سراسر كشورهاى اسلامى نوشت، و به اين كلمات تا خلافت عمر بن عبد العزيز اشاره مى رفت.
و نيز ابوعثمان گفته است: هنگامى كه هشام بن عبد الملك به حج رفت در موسم حج خطبه خواند، پس مردى برخاست و گفت: اى اميرمؤمنان، امروز روزى است كه خلفا لعن ابو تراب را در آن مستحب مى دانستند! هشام گفت:
ساكت باش كه ما براى اين كار نيامده ايم.
مبرد در (كامل) گفته است: خالدبن عبد الله قسرى در روزگارى كه در خلافت هشام امير عراق بود على عليه السلام را بر بالاى منبر لعن مى كرد و مى گفت: (خداوندا، على بن ابى طالب بن عبد المطلب بن هاشم، داماد و همسر دختر رسول خدا و پدر حسن و حسين را لعنت كن). سپس به مردم رو كرده مى گفت: آيا نام او را درست و كامل بيان كردم؟!
و نيز ابوعثمان روايت نموده: گروهى از بنى اميه به معاويه گفتند: اى اميرمؤمنان، تو به آرزويت رسيده اى، چه بهتر كه ديگر دست از لعن اين مرد بردارى! معاويه گفت: نه، به خدا سوگند دست بر ندارم تا بر اين كار كودكان بزرگ شوند و بزرگان پير گردند و هيچ گوينده اى فضيلتى را از او ياد نكند...
و سيره نويسان روايت كرده اند كه و ليد بن عبد الملك در روزگار خلافت خود