وى مى روند...
به او گفتم: من از على عليه السلام درشگفتم كه چگونه پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در اين مدت طولانى (25 سال) با آن همه كينه ها كه از او به دل داشتند در داخل خانه اش ترور نشد و غافلانه به قتل نرسيد؟!
ابو جعفر گفت: اگر آن حضرت راه فروتنى پيش نمى گرفت و سر تسليم فرود نمى آورد بى شك كشته مى شد، ولى او خود را پنهان داشت و كنار كشيد و سرگرم عبادت و نماز و نظر در قرآن گرديد و از آن روش و هيئت نخستين بيرون شد و دست از آن شعار برداشت و شمشير را فراموش كرد، و مانند سلحشورى شد كه توبه كرده و سر به بيابان نهاده يا در كوهى به رهبانيت پرداخته است...
از اين رو دست از او كشيده و از وى ساكت ماندند، و عرب نمى توانست بر او بشورد مگر با موافقت حكومت وقت و جلب نظر باطنى او، و چون واليان امر انگيزه اى براى كشتن او نداشتند دست از او باز داشتند و اگر غير اين بود بى ترديد او را به قتل مى رساندند، و او پس از پناه بردن به پناه گاهى استوار جان سالم به در برد. (1) من گفتم: آيا داستانى كه درباره خالد گويند درست است (كه اولى وى را مأمور ساخته بود كه در نماز گردن على عليه السلام را بزند ولى بعد پشيمان شد و او را هنگام سلام نماز از اين كار بازداشت؟) ابو جعفر گفت: گروهى از علويان آن را