علم و فصاحت و ديگر ويژگيهاى فراوان و پاكيزه اى كه خداوند بهره او ساخته است برايم سخن گويى. وى خنديد و گفت: تو چقدر خود را جمع مى كنى و بر من مىجهى! سپس گفت: در اينجا مقدمه اى هست كه بايد بدانى و آن اين كه:
بيشتر مردم دل خونى از دنيا دارند، اما مستحقان از آن جهت كه بيشترشان از محروميت خود رنج مى برند، مانند عالمى كه خود را در دنيا بى بهره و جاهلى را پر روزى و توانگر مى بيند، و دلاورى كه در جنگها ضرب شستها نشان داده و وجودش در ميدان جنگ كارساز بوده ولى از حد اقل حقوق هم بهره مند نيست، اما آدم ترسوى بزدلى را كه از سايه او مىگريزد مى بيند كه مالك بخش عظيمى از دنيا و داراى مال و روزى انبوهى است، و خردمند خوش فكر درست عقلى كه تنگ روزى است و مى بيند مرد احمق نادانى را كه همه خوبيها به سوى او سرازير است و پستانهاى روزى براى او پر از شير است، و دين دارى كه به دين درست و استوار معتقد و به عبادت نيكو و اخلاص و توحيد مشغول است ولى محروم و كم روزى است ولى يك يهودى يا نصرانى يا بى دينى را مى بيند كه داراى مال بسيار و حالى خوش است، تا آنجا كه در بيشتر اوقات اين طبقات داراى استحقاق، نيازمند به طبقاتى هستند كه هيچ گونه استحقاقى ندارند ولى ضرورت و ناچارى آنان را وا مى دارد كه به جهت دفع ضرر يا جلب منفعت در برابر آنان خوارى و فروتنى كنند.
پايين تر از اين طبقات مستحق نيز كسانى را مى بينيم مانند نجار حاذق، بناى دانا، نقاش ماهر، تصوير گر ريزه كار كه بسيار تنگ روزى و بدشانس اند و همه درها به روى آنها بسته است، و ديگران را كه در حد آنها نيستند و بسان آنان مهارت ندارند مى بينيم كه از روزى فراوان، شانس خوب، در آمد بسيار، زندگانى خوش و روزى گسترده بهره مندند. اين حال دارندگان استحقاق و استعداد است.
اما كسانى كه اهل فضيلت نيستند مانند عموم مردم، آنان نيز از دنيا كينه دارند