در خانه مانع بردن او شد،... و در اثر اين دفاع تازيانه بر بازويش زدند كه هنگام مرگ سياهى آن مانند بازوبند بر بازوى حضرتش نمودار بود، آن گاه على عليه السلام را كشان كشان براى بيعت به مسجد بردند. (1) 36 - و فرمود: فردا (كه مرا از دست داديد) روزگارم را خواهيد ديد و پرده از اسرارم براى شما برداشته مى شود، و آن گاه كه جايم را خالى ديديد و ديگرى را در جاى من يافتيد تازه قدرم را خواهيد شناخت. (2) 37 - شيخ كلينى رحمه الله در خطبه اى از امير مؤمنان عليه السلام نقل مى كند كه: سپس روى به حاضران كرد و در حالى كه گرد او جمعى از خاندان و مخصوصان و شيعيان او بودند فرمود: زمامداران پيش از من كارهايى كردند كه در آنها با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از راه تعمد مخالفت ورزيدند و پيمان او را شكستند و روش او را دگرگون ساختند، (3) و اگر بخواهم مردم را به ترك اين كردارهاى مخالف پيامبر وا دارم و آن كارها را به جاى اصليش و به همان روشى كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بود بازگردانم قشونم از گردم پراكنده مى شوند و تنها بمانم يا فقط با شمار اندكى از شيعيانم كه فضل من و وجوب امامت مرا از كتاب خدا و سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شناخته اند. آيا فكر مى كنيد اگر:
1) درباره مقام ابراهيم فرمانى صادر كنم و آن را به همان محلى برگردانم كه رسول خدا آن را در آنجا نهاد، 2) و فدك را به ورثه فاطمه بازگردانم، 3) و